تجنب کردن. پرهیزیدن. پرهیز کردن: هرکه درگاه ملوک را لازم گیرد و از تحمل رنجهای صعب... تجنب ننماید... هرآینه مراد خویش... او را استقبال نماید. (کلیله و دمنه). و رجوع به تجنب و تجنب کردن شود
تجنب کردن. پرهیزیدن. پرهیز کردن: هرکه درگاه ملوک را لازم گیرد و از تحمل رنجهای صعب... تجنب ننماید... هرآینه مراد خویش... او را استقبال نماید. (کلیله و دمنه). و رجوع به تجنب و تجنب کردن شود
به شگفت آمدن. تعجب کردن. به شگفت ماندن: سختم عجب آید که چگونه بردش خواب آن را که به کاخ اندر یک شیشه شراب است. منوچهری. عشق پیرانه سر از من عجبت می آید چه جوانی تو که از دست ببردی دل پیر. سعدی
به شگفت آمدن. تعجب کردن. به شگفت ماندن: سختم عجب آید که چگونه بردش خواب آن را که به کاخ اندر یک شیشه شراب است. منوچهری. عشق پیرانه سر از من عجبت می آید چه جوانی تو که از دست ببردی دل پیر. سعدی